اگر چه راه به عیب تو کس عیان نبرد


گمان مبر که به عیب تو کس گمان نبرد

ز مکر نفس حذرکن، که هیچ کس حرفی


نیاورد که دو صد گوهر از میان نبرد

ترحمی که به بستر فتاده چشمهٔ خور


چنانکه برگ گلش زنند جان نبرد

جهان مهر و وفا را فدا شوم ، که در او


کسی گمان عداوت به آسمان نبرد